سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیباترین و کوتاه ترین راه

مادر خلاصه ی مهر خداوند

 

وقتی غم روی دلت سنگینی می‌کند، می‌خزی کنار مادر و برایش آه

می‌کشی و او آهت را به جان می‌خرد و آرامت می‌کند.


وقتی شادی و مرغ دلت خنده سر می‌دهد، می‌روی پیش مادر و با

آب و تاب برایش از شادی‌ات می‌گویی و او خنده‌ات را به جان می‌خرد و

خوشحال‌تر از تو دهانش به خنده باز می‌شود. رفیق بی‌کلک، مادررا

چه خوب گفته‌اند. نه در غمش غل و غش دارد و نه در خوشحالی‌اش؛

مهر می‌جوشد از اندام مادر.


یادت هست بچه که بودی دلت می‌خواست الکی هم که شده

بهانه‌بگیری و قطره اشکی به چشمت بیاوری که کسی نگاهت کند؟

اگر کسی توجهی به تو نداشت، ولی مادردوان‌دوان می‌رسید و آن

قطره اشک نمایشی را از کنار چشمت می‌چید و انگشتی لای

موهایت می‌انداخت ونازت را می‌خرید. خوش به حال آنها که

مادردارند، مادر!خدا نگهت دارد.



[ پنج شنبه 94/1/20 ] [ 1:44 عصر ] [ جمعی از دانشجویان ] نظر